جستجو
فارسی
 

زندگی ای هدایت شده با روشنایی: تجربه ای نزدیک به مرگ و موجوداتی از نور، قسمت ۱ از ۲

جزئیات
بیشتر بخوانید
وقتی آن کالبد جسمانی را دیدم، اولین کاری که کردم، این بود، "من دیگر به آنجا برنمی گردم". و به اطراف رفتم و کالبد را پشت سر رها کردم. در آن لحظه، شروع به دیدن گلها کردم، و گلها از هر جایی در حال شکوفه دادن بودند، و این با شکوه بود.