جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

همه ما وظیفه داریم که از خودمان و دیگران محافظت کنیم، قسمت ۲ از ۶

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید

اگر این خیلی خوب است، فقط پایین بیایید و به مردم کمک کنید، صلح برقرار کنید، قوانین وگان را وضع کنید و... همه میتوانند این کار را انجام دهند. (متوجه ام.) اما، البته، "قدرت استاد" از رهبران خوب حمایت می کند. (بله، استاد.) آنها با این وجود تحت تأثیر این جهان و توسط چیزهایی که مجبور هستند به عنوان بخشی از این بازی بخورند، نابینا شده اند.

ببخشید، لباس های من را می بینید. ضد پشه هست. میدانید، از اینها دارید، درسته؟(بله، استاد.) بله. من لباس جدید ندارم، برای همین این را می پوشم تا توجه شما را جلب کنم. وگرنه شاید این کنفرانس را با کنفرانس های دیگری که با همان پیراهن بوده ام، قاطی کنید. به این شکل، میدانید، "آه، این یکی متفاوت است." تا اگر یک موقع تدوینگر آن را با کنفرانس دیگری در یک جای دیگر مربوط به گذشته که من همین لباسها تنم بود، ترکیب کرد، قاطی نکنید. لباس زیر آن، یکی است. لباس بیرونی ضد پشه است که وقتی باید به باغ بروم، استفاده میکنم. چون پشه ها در مورد آهیمسا چیزی نمیدانند. هر چقدر هم که شما یا من به آنها بگوئیم، کار خودشان را انجام میدهند. (بله، بله.) متشکرم. سؤال بعدی، لطفاً.

( استاد گفتند که "گود لاو" دستیار خدای سطح سوم بوده است ولی به پایین آمده تا در مقابل او و مایا از استاد محافظت کند. چرا "گود لاو"، استاد را بر خدای سطح سوم ترجیح داد؟ ) آه، چون ما از قبل قرابت داشتیم. بله. اما او برای مدتی هم توسط خدایان سطح پایین تر استفاده شد و برای من مشکلات زیادی ایجاد کرد. اما میدانستم که تقصیر او نیست، از اینرو او را بخشیدم و درمانش کردم، در عوض او را شفا دادم. بله. اما او تا ابد من را دوست دارد. بله، در هر شرایطی. حتی اگر توسط خدایان سطح پایین دیگر مسموم شود یا شستشوی مغزی داده شود، در نهایت، به هدف خود که حافظت از من است، باز میگردد. ( بله، استاد. ) به خاطر عشق من به او. وقتی عشق پاک و بی قید و شرط باشد، در نهایت برنده میشود. (بله، استاد.) شاید فوری نباشد، اما برد آن سریع است. (بله، استاد.)

( استاد، آیا رئیس جمهور ترامپ در زندگی قبل خود، به ایجاد صلح بین کشورها کمک کرده است؟ به عنوان مثال شاید به عنوان رهبر کشوری در دوران قدیم؟ ) این چیزها را احتمالاً باید روزی به طور خصوصی به شما بگویم. در مورد طرح الهی و قرابت و ارتباط بین استاد و افراد مختلف، نمیتوانم همیشه به شما بگویم. ( بله، استاد. متشکریم. ) شاید یک روز بگویم، خب؟ ( بله، استاد. ) وقتی همه چیز بهتر شد و جهان بهتر شد و همه کارها انجام شد. وقتی فرصت داشتیم که بنشینیم و یک فنجان چای با هم بنوشیم، یواشکی به شما میگویم. ( آه، خوب است. خوب است. ) امیدوارم که وقت کنیم تا با هم چای بنوشیم، چون خداوند میداند که به آن نیاز داریم،درسته؟ ( بله، استاد. )

من به خاطر شما غصه میخورم که باید مدام کار کنید. امیدوارم هنوز بتوانید از عهده آن بر آئید. ( بله، ما خوب هستیم، استاد. ) چون گاهی حتی من فکر میکنم: "چطور میتوانم از عهده همه اینها بر آیم؟ به استراحت نیاز دارم، به تعطیلات نیاز دارم." کجا بروم؟ این روزها کجا میتوان رفت؟ بله، اما فقط من باید بیرون بروم، مقداری نرمش کنم، کمی، چند دقیقه، البته اگر چند دقیقه فرصت باشد. یا باید یک کار دیگری انجام دهم که استراحت محسوب شود و دوباره به پشت کامپیوتر بازگردم و دوباره کار کنم. شما هم همینطور هستید، بله؟ ( بله، استاد. ) وقتی حس میکنید خسته شدید، بیرون به (باغ) بروید، یک چیزی بخورید، یک چیزی بنوشید، یک چیزی که فقط برای خودتان خوب است، انجام دهید. خودخواه شوید. چرت بزنید، استراحت کنید، شنا بزنید، خودتان را کش بیاورید، بالا و پایین بشوید. (بله، استاد.) قدم بزنید. (بله، استاد.) از برادرتان سگ را قرض بگیرید و با او صحبت کنید و بعد همه چیز بهتر میشود. ( بله، استاد. )

باید چنین کنیم. حالا باید شبانه روزی کار کنیم. نمیتوانیم فرار کنیم. باید کار کنیم. می بینید که جهان در چه وضعیتی است. اگر ما کار نکنیم، چه کسی بکند؟ (متوجه ایم.) چه کسی؟ شما میدانید که من شاگردان زیادی دارم. (بله.) حداقل از گروه شما در آنجا بیشتر هستند. اما این چیزی است که دارم: فقط گروه شما. متأسفم. یک گروه از افراد نیک، از افراد شریف و آرمانگرا همچون شما. فرد دیگری را ندارم. در مناطق دیگر هم گروه هایی دارم. برخی گروه ها هم در بیرون، در کل جهان هستند. اما بقیه مشغول کارهای خودشان هستند. (بله، استاد.) اگر هم آنجا با شما بودند، نخواستند که بمانند. به خاطر دلایل مختلف. به خاطر دوست دختر، به خاطر جهان بهتر بیرون، به خاطر خانه راحت تر، یا هر چیزی. (بله، استاد.) پس ما باید کار کنیم. الزام است. (بله، استاد.) باید برنده شویم. (بله، استاد.) دیگر اجازه نمیدهیم که مایا برنده شود، حتی غیر مستقیم و از طریق شستشوی مغزی انسانها یا برخی از زیردستان ضعیف شان که باقی مانده اند. متوجه شدید؟ ( بله، استاد. ) ما باید برنده شویم. ما باید این کار را انجام دهیم. باید تمام حیوانات دردمند را نجات دهیم تا دیگر گریه نکنیم. ( بله، استاد. )

برخی روزها گریه میکنم و یک بار به طور اتفاقی آن را ضبط کردم. بعد فکر کردم: "آه، ضبط شده!" بعد آن را خاموش کردم ولی بعد فکر کردم: "آه، شاید خوب باشد، شاید بعداً، یک وقت دیگر دوباره باید این کار را بکنم." چون نمیدانم در این باره با چه کسی حرف بزنم. اینها احساسات منفی هستند اما من از ته دل گریه کردم و بهشت ها و جهنم را به دفعات بسیار تهدید کردم. آنها روی این مسئله کار میکنند. اما با مقیاس زمان در بهشت، در مقایسه با ماه ها یا سالهای ما در اینجا شاید یک ثانیه باشد. (بله، استاد.) پس از من نپرسید چرا اینقدر کند است. من هم پرسیدم که چرا روند اینقدر کند است چون من در مورد این موضوع که پای رنج دیگران در میان است، صبر ندارم. (بله، استاد.) بویژه حیوانات ناتوان که آنقدر درمانده هستند. از یک پا در هوا آویزان می شوند در حالیکه گلویشان بریده شده یا از برق ولتاژ بالا در شوک به سر می برند. تصور کنید که شما جای آنها بودید، آنها درست مثل ما احساس دارند! (بله، استاد.) واقعاً خونم به جوش می آید، واقعاً. مهم نیست، حالا در مورد یک چیز دیگر صحبت کنیم، وگرنه دوباره گریه میکنم. دوباره فریاد میزنم. دوباره جیغ می کشم. لطفاً سؤال بعدی را بگوئید.

( استاد، نمیدانم که میتوانید به این سؤال پاسخ دهید یا نه. آیا رئیس جمهور ترامپ در این زندگی به طور ویژه آمده است تا صلح برقرار کند؟ ) این را هم بعد به شما میگویم. (بله، استاد.) بدون اینکه از من بپرسید، میتوانید میوه درخت را ببینید، و بعد میتوانید درخت را تشخیص دهید. (بله، استاد.) اما همه جزئیات را نمیتوانم به شما بگویم. (بله، متوجه ایم، استاد.) اما فکر کنم خودتان حدس میزنید، نمیدانم که چطور حدس نزدید. ( متوجه ایم، استاد. استاد آیا رهبر "کیم جونگ اون" برای ایجاد صلح به زمین آمده است یا نقش دیگری برای منفعت به سیاره دارد؟ ) از آنچه انجام میدهد، میتوانید بفهمید. (بله، استاد.) در مورد رئیس جمهور ترامپ هم همینطور است. (بله، متشکرم، استاد.)

( استاد در کنفرانس قبلی، در مورد رهبران خوب صحبت کردند. چرا رهبرانی که خوب هستند کاملاً بر عکس نشان داده میشوند؟ آیا این طرحی از نیروهای منفی و مایا هست یا هدفی در پشت آن است؟ )

بله، این به خاطر نیروهای منفی است. آنها باید تحمل کنند. اگر همه چیز خیلی خوب بود و فقط کسی پایین می آمد و به مردم کمک میکرد، صلح برقرار میکرد، قوانین وگان وضع میکرد و غیره، آنوقت همه میتوانستند چنین کنند. (متوجه ایم.) اما مسلم است که"قدرت استاد" از رهبران خوب حمایت میکند. (بله، استاد.) آنها هنوز نابینا هستند تحت تأثیر این جهان و چیزهایی که باید بخورند بعنوان بخشی از این بازی. (بله، استاد)

از من نپرسید. میتوانید عیسی مسیح را ببینید. (بله.) بله، چقدر رنج کشید. (بله.) او در آن زمان، از همه بهتر بود. (بله، استاد.) و بودا که باز مردم به او تهمت زدند و حتی او را متهم کردند که زنی را .... آن زن فقط تعدادی بالش در زیر لباس اش گذاشته بود و بودا رامتهم کرد که او را باردار کرده، این یک مورد بود. (بله، استاد.) خیلی از پیامبران، استادان دیگر که همگی کاملاً خوب و مقدس بودند، باز هم مورد اذیت و آزار قرار گرفتند یا به آنها آسیب رساندند. مسلم است که هر کسی بخواهد در این جهان کار خوب انجام دهد، باید حملات بد از سوی نیروی منفی در این قلمرو را تحمل کند. (بله، استاد.)

من خوشحالم که به عنوان مثال، رئیس جمهور ترامپ هنوز به قدر کافی سرسخت هست که به کارش ادامه دهد. و بعد از اینکه سلامتی اش را بدست آورد، و ما هم برایش دعا کردیم، با قدرت بیرون آمد. حالا او در عزم راسخ خود شکست ناپذیر است. قبل از آن شاید به نوعی افسرده بود. یادم هست، در جایی خواندم، گفت که به یاد نمی آورد که چرا خواسته دوباره برای دور دوم، رئیس جمهور شود. متوجه منظورم میشوید؟ (بله، استاد.) وقتی مردی اینچنین میگوید، حتماً از درون احساس خستگی میکند، احساس غم میکند. (بله.) با اینکه مثل من زیاد حرف نمیگوید که "آه، خسته هستم، خیلی احساس خستگی و درماندگی میکنم." او زیاد حرف نمیزند. اما فقط یک جمله نشان میدهد که به او در درون چقدر حمله شده. به طور بی وقفه. خیلی، خیلی بد به او حمله کردند.

در هر حال تشخیص بد و خوب خیلی سخت است، چون بعضی از کارها در بین این دو هستند، به کارهایی که میکنند، ریسمانی متصل است. منظورم از قبل از تولدشان است. آنها باید یک کارهایی را انجام دهند. برای اینکه شناخته نشوند. (بله، استاد.) از اینرو نمیتوانند همه کارهای خوب را به یکباره انجام دهند. به عنوان مثال اینطوری است. یا به نظر میرسد کار بدی انجام دادند، اما کارشان خوب بوده است. (بله، استاد.) قبلاً به شما گفتم، نمیتوانم همه چیز را توضیح دهم. اما وقتی میگویم کسی خوب است، به من اعتماد کنید. (بله، استاد. بله.)

رهبر "کیم جونگ اون" هم یکی از رهبران خوب است. مسلم است که او هنوز جوان است و باید مسیر خود را یاد بگیرد. (بله، استاد.) در جهان انسانی سخت است که در تاریکی سینه خیز بروید و راه تان را پیدا کنید و کارهای خوب انجام دهید. چندان آسان نیست. (بله، استاد.) در مورد رئیس جمهور ترامپ هم همینطور است. گفتم که او یکی از رهبران خوب است و شما باید من را باور کنید. (بله، استاد.) یک رئیس جمهور خوب دیگر هم هست. اما نمیخواهم به شما بگویم. (بله، استاد.) بنوعی در منطقه آمریکای لاتین است. چون به نظر میرسد که کار خوبی انجام نمیدهد. نمیتوانم به شما بگویم. (بله، استاد.) اما من به او کمک میکنم. منظورم این است که قدرت استاد از او حمایت میکند و به او کمک میکند.

در این جهان خیلی چیزها هستند که نمیتوانم برایتان توضیح دهم. (بله، استاد.) هر چه که هست، آنها باید بهای آن را بپردازند (بله، استاد.) به خاطر نجات جهان، نجات مردم، نجات روح هایشان، به عنوان مثال اینگونه است. آنها باید بهاء بپردازند. همچنین نیروی منفی میخواهد هر چیزی را بپوشاند تا مردم حتی ندانند که آنها رهبران خوبی هستند. (بله، استاد.) آنها باید در چنین شرایطی متولد شوند، باید مورد حمله دیگران قرار بگیرند یا آسیب بینند، تا مردم نتوانند تشخیص دهند که خوب هستند یا بد، چون حتی خبرها دروغین است. (بله.) تهمت ها دروغین است و تمام آن چیزها فقط برای این است که مردم نتوانند به وضوح قضاوت کنند. جهان آنها را مشغول و سردرگم کرده است. اگر خبرهای دروغین بیشتر شوند، اگر بازخوردهای منفی بیشتر شوند، مسلم است که مردم به سختی میتوانند انتخاب کنند. (بله، استاد.) از جمله اینکه به کدام رئیس جمهور رأی بدهند. (بله.) مسلم است که هدف این است. شما چی فکر میکنید؟

افراد خوب، رهبران خوب یا افراد معنوی یا استادان خوب، به قلمروی دشمن آمده اند. مایه خوش شانسی است که آنها هنوز زنده هستند و به کار ادامه میدهند و مثل عیسی مسیح، فوراً آنها را نکشته اند. (بله، استاد.) "او" چه کار کرده بود؟ حضرت عیسی چه کار نسبت به کسی کرده بود؟ (بله، استاد.) حتی اگر به سخنرانی ادامه میداد، حتی اگر میگفت که فرزند خداست،خب که چی؟ کسی مجبور نبود باور کند. (درسته، بله، استاد.) مجبور نبودند به آن شیوه "او" را بکشند. (بله، استاد.) و به خاطر آن جهان باید مدت طولانی در تاریکی فرو برود. هیچکس نمی بیند، اما خیلی ها محکوم شدند که در طول قرن های خیلی، خیلی، خیلی طولانی به جهنم و تاریکی فرو بروند. آن واقعه بر پیشرفت جهان تأثیر گذاشت، از نظر معنوی و نیز از نظر علمی. (بله، استاد.) فقط گوشتخواری نیست که به آن اضافه میشود جنگ های بسیار رخ داد، بلاها و فجایع بسیار رخ داد. متوجه میشوید؟ (بله، استاد.) مردم نمیدانند، نمی بینند. اما قتل عیسی مسیح، بدشانسی و مصیبت های زیادی برای این جهان بوجود آورد. (بله، استاد.) من نمیتوانم صحبت کنم. هر چقدر از آن بگویم، هرگز کافی نیست. اما خب، لطفاً سؤال بعدی را بپرسید، قبل از اینکه در مورد عیسی خیلی احساساتی شوم. ( استاد... ببخشید. ) بله، خب. اگر بخواهید، میتوانید گریه کنید و بعد از من سؤال بپرسید. فرد دیگری میخواهد سؤال بپرسد؟(بله.) و شما بعد بپرسید. خب؟ (بله، استاد.) برای صرفه جویی در وقت. میتوانید گریه کنید، ممنوع نیست، فقط لطفاً بدانید که ما کارهای دیگری هم داریم که باید انجام دهیم.

به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید